رسول اكرم(ص) از ماريه قبطيه، پسري به نام ابراهيم داشت. وي در هجده ماهگي از دنيا رفت و رسول اكرم(ص) كه به اين پسر بسيار علاقه مند بود، از مرگش اندوهگين شد و حتي گريست و فرمود: «دل مي سوزد و اشك مي ريزد. اي ابراهيم! ما به خاطر [مرگ] تو محزونيم، ولي هرگز چيزي برخلاف رضاي پروردگار نمي گوييم.» همه مسلمانان نيز از حزن و اندوه پيامبر خدا ناراحت شدند. برحسب اتفاق، همان روز خورشيد گرفت. مسلمانان، خورشيد گرفتگي را هماهنگي عالم بالا با حزن پيامبر دانستند و گفتند خورشيد به سبب اندوه پيامبر اكرم(ص) گرفته است.
پیامبر پس از آگاه شدن از ماجرا از آنجا که نمی خواست از باورهای غلط مردم برای پیشبرد اسلام و محبوبیت خود استفاده کند، بلکه می کوشید آنها را با حقایق آشنا سازد، با تمسک به آیه 25 سوره نحل که به ایشان دستور داده بود: «[مردم را ]با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با بهترین روش با آنان به بحث و مجادله بپرداز»، به بالای منبر رفت و ارتباط خورشیدگرفتگی با مرگ فرزند خویش را منکر شد.